شعر رو تو ادامه مطلب بخونید !!!
فریبا زنگ زد از راه کارتی! مرا دعوت کند آن شب به پارتی صلاحی بنده در رفتن ندیدم ولی شرحی ازآن بعدا شنیدم که برپا بود آنجا یک بساطی که مهمانان همه کردند قاطی!
***
برای خوندن ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
پیغام گیر سعدی:
از آوای دل انگیز تو مستم نباشم خانه و شرمنده هستم به پیغام تو خواهم گفت پاسخ فلک را گر فرصتی دادی به دستم پیغام گیر خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد ممنون توام که کرده ای از من یاد رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!