قـــــر و قـــــاطـــــی تفاوت دختر پسرا، طنز و خنده بازار، اس ام اس های زیباو ... یه بنده خدایی بود که این داستانو اینطوری تعریف میکرد که میگفت:... دوستم مژگان با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم! از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ... مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ... بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت : اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟ و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است...
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد. در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
صورتش را سیاه کرده خفن /خط ریشش رسیده تا گردن ته صدایش گرفته و خشن است / عشق تیپ و قیافه فَشِن است نه دلش می کشد به مایه ی شور / نه سه گاه و نه دشتی و ماهور نه دهل می شناسد و گیتار / نه کمانچه نه دایره نه سه تار نه تب عشق و جام مِی دارد / نه هوای دِلِی دِلِی دارد نه که فهمیده معنی رپ چیست / رپ به معنای واقعی این نیست هیچ چیز از هنر نمی داند / کارهای سخیف می خواند: «مانتو ی تنگ و دامن کوتاه / تاپ سِک...»لااله الا الله! وضع و حالش اگرچه ناجور است / شده دلخوش به این که مشهور است شده معروف بین نسل جوان / صاحب نام و شهرت و عنوان عشق نسرین و نرگس و رعناست / پس از او انتقاد بی معناست گرچه از هر لحاظ تعطیل است / مایه افتخار فامیل است! خوردن زعفران موجب خنده می شود خریدن زعفران موجب گریه! قدیم ها که بالش نبود زیر سر کسی هم بلند نمی شد. سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/ گفتمش ای دل من! جام جم یک یا دو؟ خیابانی باید شناگر می شد. نفسش خیلی زیاد است. شادی کنید اما نه اونجوری! (انجمن فرهنگ سازی در لفافه) یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه. وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره. یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین. بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون. یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره. مرده میپرسه: ” اون گربه کره خر خونس؟” زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!! سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگه برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. تو ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدوم یه بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشون یک بلیط خریدند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشونت بدیم. همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشون قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار اومد و بلیط ها را کنتر کرد. بعد، در توالت رو زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط اومد بیرون، مامور قطار اون بلیط رو نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این رو دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بود.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند تو بازگشت همان کار ایرانی ها رو انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشون پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که اون سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشونت بدم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون اومد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا! یکی از دوستان که مدتی پیش به عنوان مدرس در یکی از دانشگاه ها مشغول به کار شده بود از خاطرات دوران تدریسش نقل میکرد: سر یکی از کلاس هایم توی دانشگاه ، دختری بود که دو ، سه جلسه اول ،ده دقیقه مانده بود کلاس تموم بشه ، زیپ کوله اش رو میکشید و میگفت : استاد ! خسته نباشید !!! البته من هم به شیوه همه استاد های دیگه به درس دادن ادامه میدادم و توجهی نمی کردم! یه روز اواخر کلاس زیر چشمی میپاییدمش ! به محض این که دستش رفت سمت کوله ، گفتم : خانوم !!! زیپتو نکش هنوز کارم تموم نشده !!!!! همه کلاس منفجر شدن از خنده ، نتیجه این کار این بود که دیگه هیچ وقت سر کلاس بلبل زبونی نکرد!!!! هیچ وقت هم دیگه با اون کوله ندیدمش توی دانشگاه !!! دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
اعتراف میکنم اولین روزی که رفتم دانشگاه نیم ساعت تو حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن که برم سر کلاس *** میخواستم بگم دارم میرم کلاس، ولی نگران بودم مامانم مثل همیشه گیر بده که ناهار بخور بعد برو ..خلاصه.. حاضر شدم و با نگرانی گفتم مامان دارم میرم دانشگاه.. استثنائاً ایندفعه1 کلمه گفت باشه *** گوگل پسره یا دختر؟ *** دقت کردین وقتی پسرها دانشگاه قبول میشن سریعا ، یه باشگاه بدنسازی ثبت نام میکنن ؟ خواستم از همین تریبون بهشون خسته نباشید بگم *** دیروز رفتم توی آسانسور جدید خونمون ، دیدم یه دکمه داره به اسم GF فکر کنم واسه طبقه اون دختر همسایمون باشه که خیلی ملسه با تو ای درس شبی باز از این خانه گذشتم
ارسال شده توسط یکی از دوستای خوبم باید تورو پیدا کنم شــــــاید هنوز هم دیر نیست تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست بــــــــــــا اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزنی باید تورو پیدا کنم تــــــــــو با خودت هم دشمنی کی با یه جمله مثل مـــــــــن میتونه آرومت کنه اون لحظه های آخــــــــــر از رفتن پشیمونت کنه دل گیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور وقتی به مـــــــن فکر میکنی حس میکنم از راه دور آخر یه شب این گریه ها ســـــــــوی چشامو میبره عطرت داره از پیرهنی کـــــــــــه جا گذاشتی میپره باید تو رو پیــــــــــــــــــــــدا کنم هر روز تنها تر نشی راضی به با مــــــــــــن بودنت حتی از این کمتر نشی
ادامه مطلب ...
از معلم دینی پرسیدم عشق چیست؟؟ گفت حرام است ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ... دختر بودن یعنی ...دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي ...
دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت دختر بودن يعني هموني باشي كه مادر و خاله وعمه ت هستن دختر بودن يعني " دخترو رو چه به رانندگي ؟ " دختر بودن يعني " شنيدي شوهر سيمين واسه ش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون ؟" دختر بودن يعني بايد فيلم مورد علاقه تو ول كني پاشي چايي بريزي دختر بودن يعني نخواستن و خواسته شدن دختر بودن يعني حق هر چيزي رو فقط وقتي داري كه تو عقدنامه نوشته باشه دختر بودن يعني "ببخشيد ميشه جزوه تونو ببينم ؟" دختر بودن يعني " به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا" دختربودن يعني " برو تو ، دم در واي نستا" دختر بودن يعني لباست 4 متر و نيم پارچه ببره كه آقايون به گناه نيفتن دختر بودن يعني "خوب به سلامتي ليسانس هم كه گرفتي ديگه بايد شوهرت بديم" دختر بودن يعني "كجا داري ميري؟" دختر بودن يعني " تو نميخواد بري اونجا ، من خودم ميرم " دختر بودن يعني "كي بود بهت زنگ زد؟! با كي حرف ميزدي؟" دختر بودن يعني اجازه گرفتن واسه هرچي ، حتي نفس كشيدن... آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |